گردو حاوی شکل های مختلف آنتی اکسیدانی ویتامین Eاست که به عنوان توکوفرول شناخته می شود.به علاوه در این ماده غذایی سودمند  مقادیر زیادی مواد فنولیک (که خاصیت آنتی اکسیدانی دارند)، موجود است. یافته ها نشان می دهند که بعد از  خوردن گردو سطح گاما توکوفول در بدن دو برابر شده و سطح LDLکلسترول یا همان چربی بد خون حدود ۳۳ درصد کاهش می یابد. می دانیم که LDLمنجر به ایجاد التهاب در عروق شده و افرادرا در معرض خطر بالای مشکلات قلبی قرارمی دهد.تحقیقات قبلی نشان دهنده ی این مطلب بود که خوردن گردو  سطح آنتی اکسیدان های بدن را بالا می برد، این خاصیت محافظتی آنتی اکسیدان ها سبب جلوگیری از پیشرفت بیماری هایی مانند سرطان و بیماریهای قلبی می شود .

در مطالعه ای که اخیرا صورت گرفته ۱۶ مرد و زن بین سنین ۲۳تا ۴۴ سال انتخاب شدند و جهت بررسی نمونه های خونی و ادراری آنها جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و به ترتیب در ۳ گروه مختلف رژیم غذایی حاوی گردوی کامل ،گردوی ترکیب  شده با آب و گروه کنترل تقسیم شدند. وعده غذایی حاوی گردو شامل ۳ اونس (حدود ۹۰ گرم) گردو بود.  نمونه های خونی و ادراری قبل از خوردن وعده غذایی و ۲۴ ساعت بعد از خوردن وعده غذایی جمع آوری شد. بعد از پیگیری گروه های مورد مطالعه دیده شد در هر دو گروه ۱ و۲ که گردو دریافت کرده بودند، پس از ۸ ساعت از خوردن وعده غذایی سطح گاما توکوفرول به دوبرابر مقدار اولیه رسید و توانایی جذب اکسیژن رادیکال (ORACکه یک روش خاص جهت اندازه گیری میزان قدرت آنتی اکسیدان ها در خون است )به ترتیب در هر دو گروه ۱ و ۲ به ۱۲ و ۱۰ درصد پس از ۲ ساعت از صرف غذا افزایش یافت.

به علاوه در گروه اول سطح LDLکلسترول ۳۰ درصد کاهش بعد از ۲ ساعت و ۳۳ درصد بعد از ۳ ساعت و ۲۶ درصد بعد از ۸ ساعت نشان داد. در این مطالعه قسمتی از شواهد موجود در زمینه سودمند بودن گردو نشان داده شد در مطالعات پیشین دیده شده بود که گردو حاوی فاکتورهای آنتی اکسیدانی است ولیکن در این مطالعه نشان داده شد که این آنتی اکسیدان ها حقیقتا جذب بدن شده و اثرات محافظتی در مقابل بیماری ها از خود نشان می دهند.

نکته عملی: تحقیقات نشان داده اند که خوردن گردو  سطح آنتی اکسیدان های بدن را بالا می برد، و این خاصیت محافظتی آنتی اکسیدان ها علاوه بر جلوگیری از پیشرفت بیماری هایی مانند سرطان و بیماریهای قلبی، در کاهش چربی مضر خون موثر می باشد.

منبع:  Journal of Nutrition, 2010; 141 (1): 56

Loading