در طی سالهای اخیر شیوع بی رویه چاقی از یک طرف و بروز عوارض متابولیک و نیز قلبی و عروقی ناشی از افزایش وزن باعث شده است که افراد مبتلا به افزایش وزن توجه بیشتری نسبت به کنترل این بیماری بنمایند. به طوری که کم نیستند افراد چاقی که رژیمهای متعدد لاغری را امتحان نموده اند. جالب آن که  افراد قابل توجهی از این مبتلایان به چاقی نیز موفق به کاهش وزن شده اند،  اما پس از مدتی مجددا افزایش وزن حتی بیش از وزن اولیه را بدست آورده اند. نتیجه این موضوع نیز معمولا ناامیدی آنان از شروع مجدد رژیم بوده است. مطالعات قبلی معمولا کاهش بیش از ۱۰ در صد وزن را در طی مدت ۶ ماه موفقیت در کاهش وزن عنوان می نمایند. اما ادامه موفقیت در امر کاهش وزن معمولا در زمانهای طولانی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است..

یکی از سوالات اساسی در رژیمهای کاهش وزن آنست که  چه عواملی باعث می شوند که یک فرد موفق در کاهش وزن بتواند وزن خود را در طولانی مدت ثابت نگاه دارد؟ همانطور که می دانیم افزایش وزن نتیجه عدم تعادل بین انرژی دریافتی و انرژی سوخت و ساز بدن می باشد. افرادی که موفق به کاهش وزن در طی یک دوره رژیم می شوند با تغییر شیوه زندگی خود از یک طرف سطح انرژی دریافتی و یا خوراکی خود را کاهش داده و از طرف دیگر با افزایش فعالیت بدنی سعی می نمایند که سوخت و ساز خود را افزایش دهند. اما سوال این است که چرا بعضی این وزن کاهش یافته را می توانند نگاه دارند در حالی که خیلی از افراد در این موضوع ناموفق هستند؟

واقعیت آنست که تغییرات رفتاری ایجاد شده در طی دوره کاهش وزن اگر ثابت بمانند  باعث می شوند تا شما در تثبیت وزن خود موفق باشید. این تغییرات رفتاری می تواند تحت تاثیر عوامل بیرونی و نیز درونی تغییر نمایند. از مهمترین عوامل برای تثبیت کاهش وزن آنست که میزان و نحوه غذا خوردن خود را بتوانید پس از پایان رژیم نیز تحت کنترل داشته باشید. متاسفانه خیلی از افراد کاهش وزن یافته در این مورد ناموفق هستند که این می تواند حتی به نوع رژیم به کار گرفته شده نیز مرتبط باشد به طوری که افرادی که از رژیمهای بسیار محدود شونده استفاده می نمایند و کاهش وزن شدیدی را نیز در مدت زمان کوتاهی تجربه می نمایند،  معمولا در ادامه این رفتار ایجاد شده ناموفق هستند. مطالعات انجام شده حاکی از آنست که بیش از ۹۰ در صد افراد موفق در تثبیت وزن، تغییراتی در غذای دریافتی خود ایجاد نموده و آن را نیز در طولانی مدت حفظ می نمایند.

نکته دیگر در امر موفقیت در تثبیت  کاهش وزن  آنست که اگر شما با رژیمهای غذایی بسیار محدود شونده وزن خود را کم نمایید و تلاشی در جهت افزایش فعالیت بدنی نداشته باشید، در زمان تثبیت ریسک عدم موفقیت شما به مراتب بیشتر خواهد بود. افرادی که حتی در دوران رژیم کاهش وزن ورزش را انجام می دهند، ولی پس از کاهش وزن از ادامه ورزش به هر دلیلی سرباز می زنند، به سرعت به وزن اولیه باز می گردند. مطالعات انجام شده نشان داده اند که حدود ۹۵ در صد افراد موفق در تثبیت وزن ورزش و فعالیت بدنی را در طی دوران رژیم و پس از آن نیز به طور مداوم انجام می دهند. جالب آن که بیشتر این افراد نیز پیاده روی را به عنوان ورزش غالب در برنامه روزانه خود دارند، لذا این بهانه که شما وقت رفتن به ورزشگاهها برای انجام ورزش را ندارید، قابل قبول نخواهد بود چرا که  شما می توانید با یک ساعت پیاده روی در روز وزن کاهش یافته خود را تثبیت نمایید.

البته علاوه بر عوامل بیرونی و تغییرات رفتاری ماندگار که یک فرد را در امر تثبیت وزن کمک می نمایند، عوامل داخلی نیز بر این موضوع تاثیرگذار می باشند. مطالعات اخیر نشان داده است افراد چاق در هنگام مواجهه با غذاهای پرانرژی فعالیت و نیز جریان خون مغزی آنها در برخی نقاط مغزی افزایش نشان می دهد. از طرف دیگر نشان داده شده است که جریان خون مغزی در ناحیه لوب پیشانی مغز در افراد موفق در تثبیت وزن پس از برنامه کاهش وزن نسبت افراد ناموفق بیشتر می باشد. البته این موضوع هنوز جای سوال می باشد که این تغییرات مغزی تحت تاثیر تغییرات رفتاری ایجاد شده در برنامه کاهش وزن است یا یک موضوع کاملا درونی می باشد. این موضوع نیاز به مطالعات آتی را می طلبد.

در پایان به عنوان نتیجه گیری باید اذعان نمود که کاهش وزن به دنبال یک رژیم لاغری کمتر از ۵۰ در صد موفقیت است و از آن مهمتر تثبیت وزن کاهش یافته است. اصطلاح غلط و رایجی که این روزها وجود دارد که افراد پس از پایان رژیم بدنبال یک رژیم تثبیت وزن هستند ناشی از همین نیاز افراد چاق می باشد. باید تاکید نمود که اگر بدنبال تثبیت کاهش وزن خود پس از پایان رژیم هستید اولا بایستی تغییرات رفتاری قابل تحمل را در طی دوره رژیم برای خود برگزینید. ثانیا ادامه رفتارهای اصلاح شده تغذیه ای و نیز فعالیت بدنی است که شما را در تثبیت کاهش وزن کمک می نماید.

منابع:

  1. McGuire MT, et al. Obes Res 1999;7:334–41.
  2. McCaffery JM, et al. Am J Clin Nutr 2009;90:928–34.

 

Loading